ارشیدا جونمارشیدا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

ارشیدای مامانی

من هستم... زنده ام. نفس می کشم...

من هستم... زنده ام. نفس می کشم...   هنوز گاهی اوقات دیوانه می شوم و بی هوا به سرم می زند تمام مسیر محل کارم را   تا خانه پیاده بیایم..   هوس می کنم تنها قدم بزنم... تنها گریه کنم...   تنها گوشه ای ساعت ها بنشینم و زندگی ام را مرور کنم.   اما هنوز هستم..   هنوز عاشق بارانم...   هنوز بوی اقاقیا... بوی نعنا..   بوی چای تازه دم مادرم را دوست دارم       از تو چه پنهان بعضی روزها هوایی خانه کودکی هایم می شوم..   دلم برای حیاطی که نیست... مادربزرگی که نیست..   برای بوته یاس و درخت شمشاد و آب و جاروهای بعد ا...
14 شهريور 1392

چرا مادرمان را دوست داریم؟

چرا مادرمان را دوست داریم؟ چون ما را با درد به دنيا می‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد. چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی دهان ما بريزند ، پشت دستشان می‌ریزند. چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند . چون وقتی توی میهمانی خجالت می‌کشیم و توی گوششان می‌گوییم سیب می خوام، با صدای بلند می‌گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی می‌کند. و وقتی پدرمان ما را به خاطربی احترامی کردن به مادر دعوا می کند با پدر دعوا می‌کنند. چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد چون وقتي تا...
13 شهريور 1392

تو باید 9 ماه صبر کنی

مردی ناخوش و خسته شده بود از اینکه باید هر روز به سر کار برود درحالیکه همسرش در خانه به سر می برد و به علاوه به او حسودیش شد، چرا که همسرش تعاریف و آرزو و تبریک بسیاری در روز زن دریافت کرده بود دلش خواست که همسرش بفهمد که او چه کارهایی انجام می دهد پس آرزو کرد:   خدای عزیزم، من هر روز، روزی 8 ساعت سر کار می روم درحالیکه همسرم فقط در خانه می ماند. می خواهم او بداند که من چه سختی را تحمل می کنم. پس تقاضا دارم که اجازه دهی بدن من و او با هم جابجا شود، تنها برای یک روز. آمین خداوند با حکمت بیکرانش آروزی مرد را برآورده کرد   فردا صبح مرد به عنوان یک زن، از خواب بیدا...
9 شهريور 1392

روز پنجم( مرحله دوم)

سلام دوستان بی وفای من حالم اصلا خوب نیست با سمیرا و دل ارام  هم قهرم   صبحانه ١ نون ساندویجی با کمی پنیر ١ خیار و ١ گوجه ........ م.و ٢ لیوان اب - ١ الو قرمز   نهار -------------------   م.و ١ موز- ٣ لیوان اب- چند قاشق ژله -هندوانه-  ٢ تا الو قرمز   شام ٢ کف دست نون و یک بشقاب خورشت سبزی با سالاد و ابلیمو   ورزش ٥/١  والیبال- از پا درد دارم میمیرم   نه گفتن ------------------- چون اعصابم خرد بود ٢ تا بسته چیپس خوردم ای خدااااااااااااا منو بکش دیگه من لاغر بکن نیستم   ...
8 شهريور 1392

روز چهارم (مرخله دوم)

صبحانه ٢ لیوان اب ........ م.و ادامس- ١ هویج- ٢ تا دونه پاستیل   نهار نیمرو (یک تخم مرغ) با ٢ تا قارچ با یک کف دست نون   م.و ٢ تا الو قرمز- یک چای نبات- یک قاشق ژله   شام ١٠ تا قاشق سر صاف برنج با چند تیکه کوچیک گوشت بوقلمون با سالاد شیرازی فراوون و ترشی   ورزش بخاطر پا دردم نتونستم ورزش کنم   نه گفتن هیچی  وزن امروزم ٣٠٠/٦٢ سلااااااااااااااااااااااااام دوستای گلم حالتون خوبه عزیزانم؟ امروز خیلی پام درد میکرد ولی با این حال تو خونه کلی کار کردم ظهر که از خواب پا شدم سریع رفتم رو ترازو ذوق کردم از وزنم سریع رفتم وب سمیرا...
7 شهريور 1392

فرشته ها میتوانند مرد هم باشند

فرشته ها میتوانند مرد هم باشند     به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانیش گریه ی فرزندش رو دید ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !   به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!!   به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد   به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !  ...
6 شهريور 1392

روز سوم (مرحله دوم)

سلااااااااااااااااام دوستان عزیزم سلام تابستونی به همتون خوبین عزیزان ؟ سمیرا و دلی جون کجایین ؟ کم پیدا هستید امروزااااا زوذی بیااااین یه عالم مطلب جدید گذاشتم بیاین بهم نظز بذاریییین افرییییییین امروز مامانم و ابجیم رفتن مشهد  مامانم از طرف ادارشون رفته اونجا جلسه داره منم که هر عصر خونه مامانم پلاس بودم الان بی در کجا موندم زودیییییییییی بیاین حالا من کم نمیارم اماده میشیم میریم خونه اون ابجیم پیش خواهر زاده جونم عسلم ملیکا دلم خیلی گرفته دوستان تازه امروز باشگاه بودم داشتیم  والیبال بازی می کردیم که یهوخوردم زمین پام خیلی درد میکنه. همتونو دوست دارررم اینم جدول غذاییم: صبحانه 2 کف دست نو...
5 شهريور 1392

همسر عزیزم من عاشقت هستم........

یه همایشی برای زنها به اسم چگونه با همسر خود عاشقانه زندگی کنید برگزار شده بود. توی این همایش از خانومها سوال شد : چه کسانی عاشق همسرانشون هستند ؟ همه ی زنها دستاشون رو بالا بردن.....  سوال بعدی این بود که : آخرین باری که به همسرتون گفتید عاشقش هستید کی بود؟ بعضی ها گفتن امروز ... بعضی ها گفتن دیروز... بعضی ها هم گفتند یادشون نمیاد... بعد ازشون خواستند که به همسرانشون اس ام اس بفرستند و بگن: همسر عزیزم من عاشقت هستم. همه این کار رو کردند. ازشون دوباره درخواست کردند گوشی شون رو بدن به کناریشون تا جواب اس ام اسهایی که براشون اومد بود رو بلند بخونن ...... خوب یکسری از جواب اس ام اس ها رو براتون نوشتم:: - شما؟ - اوه مادر بچه ه...
5 شهريور 1392

شصت روش برای قدرتمند کردن شوهران + انرژی مثبت

نیازهای مردان و زنان در بعضی جهات مشابهند ولی از آنجا که مردان، مریخی و زنان، ونوسی هستند در یکسری موارد نیز با یکدیگر تفاوت دارند. همه ما انسانها ذاتا دوست داریم مورد توجه و احترام قرار بگیریم. اگر ما با نیازهای دو طرف آشنا باشیم مسلما روابطمان با همسرمان رو به بهبود می رود. وقتی مردی از جانب همسرش مورد احترام قرار می گیرد، به تدریج سعی می کند تبدیل به شخص برتری شود. احترام یکی از فاکتورهایی است که اغلب مردان به آن توجه بسیاری نشان می دهند. عشق و احترام برای یک مرد تقریبا هم معنی است. بدون شک با انجام روش های زیر شگفت زده شده و شاهد نتایج باورنکردنی آن خواهید بود:   ١ . اجازه دهید متوجه شود چقدر وجودش برای شما اه...
5 شهريور 1392

روز دوم (مرحله دوم)

سلااااااااااااااام واااااااااااااااااای بچه ها خیلی خوشحالم امروز با مامانم رفتیم ارایشگاه ارایشگره وقتی منو دید گفت وااااااای سمانه تو چقدر لاغر شدی منو میگی ذوق مرگ شدم بخدا ولی یه چی دیگه هم گفت  ، گفت دیگه از اینی هستی لاغر تر نشو. الان خیلی خوبی بچه ها اخه صورتم یکم لاغر شده  با اینکه اب میخورم اما نمیدونم چرا ،اگه اینجوری پیش بره اندامم زیبا در عوض چهره ام زشت میشه،اگه نظری دارین بگین چکااااااااااار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟   صبحانه 2 کف دست نون-چای شیرین-کمی پنیر- 2 تا گردو ........ م.و ---------------------   نهار --------------------   م.و  یکم هندونه-1 شلیل- ی...
5 شهريور 1392